فاطمه جانمانفاطمه جانمان، تا این لحظه: 8 سال و 1 ماه و 5 روز سن داره

نفس طلایی

حضرت عبدالعظیم

سلام جیگر طلای من ،  امروز تو یه برنامه  تلویزون دیدم که می گفت امروز روز بزرگداشت مقام حضرت عبدالعظیم حسنی است که حرم مطهرشون تو شهر ریه و من یکی از جاهایی که خیلی دوست دارم و توش اروم ارومم همون جاست . البته خیلی وقته که نرفتم شاید چند ماهی میشه ، اخه خیلی دوره ! اما همیشه دوست دارم که به زیارتشون برم.  البته یه حدیثی هم هست به این مضمون : که هر کس حضرت عبدالعظیم رو در ری زیارت کنه گویی که در کربلا امام حسین (ع) رو زیارت کرده . وای فوق العاده است . الهی که هر چه زودتر کربلا و زیارت حرم مطهر حضرت عبدالعظیم قسمتمون شه . (راستی ناز گلم دیشب خواب دیدم با خاله فاطمه دوباره رفتیم نجف و اونجا ایستاده بودم و از امیرالمومنین (ع...
23 شهريور 1390

نی نی گولو

سلام به روی ماهت عزیزکم ، حال شما؟ خوبی ؟ منم خوبم خدا رو شکر امروز خیلی دیر از خواب پاشدم و هنوز به هیچ کارم نرسیدم اما اشکال نداره تا شب که بابایی بیاد هنوز کلی وقت داریم . هورااااااااااا اون روز به سرم زده بود برم برات کتاب شعر بخرم تا بتونم تو وبلاگت شعر های کودکانه بنویسم اخه نمی دونم چرا از شعر های بچگی خودم چیز زیادی یادم نیست  دیگه حرفی ندارم فعلا خدافظ (البته من همیشه حرف واسه گفتن دارم ها.... ) ...
23 شهريور 1390

پروانه ی کوچولو

سلام پروانه ی من خوبی ؟ منم خوبم خدا رو شکر... امشب دیر رسیدیم خونه و چون من شام درست نکرده بودم بابایی و شام پرپروک مهمون کردم بابا دست خوذم بی بلا انشاالله برم کربلا البته با شوشو هااااااااااا (راستی همین الان یکی از دوستام اس ام اس بهم داد که انگار ازم طلب کاره ؟ چرا بعضی ها بلد نیستن طوری صحبت کنن که دل بقیه رو نشکونن ، نمی دونم شاید هم دل من خیلی نازک و حساسه ، به قول سهراب سپهری : به سراغ من اگر می ایید نرم و اهسته بیایید    مبادا که ترک بردارد شیشه ی نازک تنهایی من.... ) (راستش مامانی  من دلم از دست دوستایی که چهار سال باهاشون دوست صمیمی بودم خیلی پره ، دوستایی که یه هو یه روزه با شنیدن خبر ازدواج من ازم بریدن... ن...
22 شهريور 1390

مورچه

سلام من می خوام یه عکس خوشگل از یه مورچه ی کوچولو بذارم تا همیشه یادمون بمونه که تو دنیای دور و برمون همیشه ادم ها و موجودات ضعیف تر از خودمون وجود دارن که ما باید با تموم تلاشمون هواشون و داشته باشیم .         ...
22 شهريور 1390

زود پا شدم

سلام به روی گل نازم ( یه چیزی بگم هر موقع می خوام بیام و بهت سلام کنم همش می خوام بگم سلام دخمل قشنگم ، اما چون نمی دونم چی خواهی بود می گم اگه پسر باشی دلت می گیره ، فدای دل کوچیکت بشم ) خوبی خورشید من ؟ صبحت بخیر و شادی عزیزکم ، امروز صبح زود پاشدم البته زود تر از روزای قبل ، (خوشم میاد هر روز کلاسای دانشگاهم 7 صبحه و من از مهر دیگه نمی تونم بخوابم  ) خلاصه می خواستم شال و کلاه کنم و برم خونه ی مامان عزیزم که گفتم بذار یه ذره فیرس بخونم 10 راه میفتم که هنوزم که هنوزه (یه ربع 10 ) دارم تو وب می نویسم ... و باید الان دیگه برم تا بتونم بیشتر پیش مامان عزیزم باشم  البته بابا جون صبح نون تازه برام خریده بود و از خواب بیدارم کرد ن...
22 شهريور 1390

مهر مامانی

سلام عزیز دل مامانی ، من که هنوز مامان نشدم تا ببینم مهر مادری چیه ؟ اما مطمئنم که بهترین و مهربون ترین موجود توی دنیا مامان ها هستن خصوصا مامان گل گل گل خودم که الان دلم براش یه ذره شده و از جمعه تا حالا ندیدمش  مامان گلم چقدر دلم برای صدای نازت تنگ شده ...  خوب حالا از غم بیایم بیرون و دلم می خواد برات چند تا عکس از مهر مادری البته در سایر حیوووونا بذارم  وای چه شیر مهربونی                                  وای چه خرسی فکر کنم دوقلو داره  عزیزم                    &n...
21 شهريور 1390

دل من

سلام نازنازی من خوبی ؟ منم خوبم خدا رو شکر همه چی مرتبه فقط دوباره یه مقدار زیادی تنبل شدم و از درس رها شدم و این خیلی بده کاش مثل کارشناسی می چسبیدم بهش و ولش نمی کردم اون موقع فکرم هم ازاد تر می شد. چند روزه که خواب های اشفته دوباره امده سراغم و تا صبح یه عمر برام می گذره و صبح هم خیلی بی حال میشم چون شب خوبی نداشتم . خدایا از دریای بی کران ارامش خودت به دل کوچیک و بی قرارم ارمش بده.  خدای مهربونم دلم می خواست الان مکه بودم وای که اروم ترین جایی که تو عمرم رفتم مسجد الحرام ، روبروی خونه ی خودته خدا جونم ،خدای مهربونم خیلی دلم می خواد بیام تو اغوش پر مهرت و سرم و بذارم روی پارچه ی خوشبوی خونه ی قشنگت و تا می تونم ببارم اون قدر ببار...
20 شهريور 1390

مهر مادری

سلام ناز من دلم می خواد برات یه عکس خوشگل بذارم  این عکس و تو یه وب دیدم خیلی خوشم امد واقعا مامانا این همه مهربونن  ...
20 شهريور 1390

فسقلی

عاشقتم نی نی جونم تو بهشت........  ببخش اگه یه ذره بی حوصله بودم اما یه موقع دلت از دست مادری نگیره ها....  تو بی حوصلگی ... تو با حوصلگی ... تو هر شرایطی عاشقتم عزیز دلم.... اینم یه سیب با عطر و طعم بهشتی تقدیم به فسقلی خودم تو بهشت  ...
20 شهريور 1390

یه سلام پیچیده

سلام یه سلام پیچیده به تو نی نی من خوبی ؟ چقدر این دنیا پیچیده و عجیبه و چقدر ما در برابر علم بی کران خدا نادانیم. دیروز تو وبلاگ نی نی با طعم بهشت در مورد یه مامان اتنا و پسرش ارشیا خوندم که تصادف کرده بودن و هر دوشون فوت کرده بودن ( گویا اینجا هم وب داشتن ) خیلی ناراحت شدم واقعا ناراحت شدم....  وای خدا به همسر و پدر این خانواده که حالا تنها شده صبر عطا کن. امین  خدای مهربونم بابت تموم نعمت های بی کرانت ممنونم ، ما رو شاکر نعمت هات قرار بده. روی ماهت رو می بوسم خدا ی مهربون قصه ی زندگی من 
20 شهريور 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نفس طلایی می باشد